یادداشتِ چهار: اُشیما و کمدی‌های دهه‌ی شصتِ او (1)

 

آوازِ سکس را ساز کن (1968 – ناگیسا اُشیما)***

[یا با عنوانِ دیگر: رساله‌ای در ترانه‌های رکیکِ ژاپنی]

 

اگر مرگ با طنابِ دار، مراسم و پسربچه فیلم‌هایی هستند عمیقا ساختاربندی‌شدی، چیده‌شده و لایه‌لایه - هم در میزانسن، هم در روایت و هم در سطوحِ متعددِ تماتیک - آوازِ سکس را ساز کن یکسره رها و بی‌قید است؛ مدام شکل عوض می‌کند و خودانگیختگیِ یک آوازِ بداهه را دارد؛ و یا دقیق‌تر اگر بگوییم رسیدن به این خودانگیختگی شاید آن ماجراجوییِ «سینماییِ» حاضر در پشتِ فیلم بوده. و خب ترانه و آواز اینجا نقشی کلیدی دارند. معلمی که جایی در میانه‌ها مرگش کانونِ روایی/داستانیِ فیلم را می سازد (فیلم با آن به دو نیمه با حس و حالی متفاوت، هر چند در امتدادِ ‌هم، جدا می‌شود)، شبِ قبل از مرگ، مست شده، آوازی با شوخی‌های جنسی را برای شاگردانش می‌خوانَد. و این آخرین آوازِ آقای معلم موتیفی است که فیلم مدام به آن باز خواهد گشت و در شکل‌های منفاوت عرضه خواهد کرد. آقای معلم البته پیش از مرگ یادآوری کرده بود که ترانه‌ها و آوازهای جنسی بیانگرِ خواستِ ناخودآگاهِ سرکوب‌شده‌ی جامعه‌اند در بیانِ امری ممنوع‌شده و به زبان‌درنیامده، که این پژوهشی از فروید را به یاد می‌آوَرد با عنوانِ جوک‌ها و رابطه‌ی آن‌ها با ناخودآگاه که گویا بر فیلم سایه افکنده است - بعید است اُشیما با این کتاب آشنا نبوده باشد. تقابلِ فانتزی و ناخوداگاه در برابر واقعیتِ حاضر در این فیلم ترجمانی روایی یافته است. چهار پسرِ دبیرستانی که برای امتحانِ ورودیِ دانشگاه به توکیو آمده‌اند، بعد از پایانِ امتحان، شروع به صحبت، شوخی و خیال‌پردازی در موردِ یکی از دخترهای حاضر در جلسه می‌کنند. دختر که تا مدت‌ها در فیلم حضوری بی‌نام (شماره‌ی 469) و خیالی خواهد داشت موضوعِ یک تجاوزِ خیال‌پردازی شده نیز خواهد بود. اما کجا خیال است و کجا واقعیت؟ و کجا «میل» به عمل درمی‌آید؟ برای اُشیما این‌ها سوال‌هایی‌اند تنیده‌شده در دلِ جهانِ روایت، در درونِ تجربه‌ی زبانِ فیلم؛ پس ساختارهای زبانی به کار گرفته می‌شوند - مدیوم‌شات‌ها و لانگ‌شات‌های متعدد (این فیلمِ کلوزآپ، چهره و شخصیت نیست، اُشیما از چنگ زدن به روان‌کاوی و شخصیت‌پردازیِ کلاسیک پرهیز می‌کند) در کنارِ تکرارها و حاشیه‌روی‌های روایی. ایده این است: آوازها و ترانه‌ها مساله‌ای شکل‌گرفته در زبان‌اند؛ پس زبانِ سینما به کار گرفته مي‌شود تا آن ساختار و ناخودآگاهِ آن‌‌ها را به عنوانِ المان‌هایی فرمال در خود بازتولید کند. اما این که چنین ساختارِ بداهه‌سازی‌شده‌ای در نهایت به آن کشف و خلاقیتِی که باید نمی‌رسد را می‌توان با مقایسه با تجربه‌ی مشابهِ دیگرِ اُشیما توضیح داد: بازگشتِ سه می‌خواره که بداعت، جسارت و حساسیتِ مضمونی را در سطوحِ متفاوتش در کنارِ هم پیش می‌برد. ولی این موضوعِ یادداشتِ بعدیِ این پرونده خواهد بود.

  

Source for the figure: http://mubi.com/notebook/posts/now-on-dvd-shapeshifting-songs-of-sex

نظرات

  1. درود بر شما با وبلاگ خواندنی تان

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون از توجهِ شما

    پاسخحذف
  3. سلام
    قسمت دوم اين يادداشت رو حدودا كي مي نويسيد؟؟؟
    ممنون

    پاسخحذف
  4. سلام
    قسمت دوم اين يادداشت رو حدودا كي مي نويسيد؟؟؟
    ممنون

    پاسخحذف
  5. ممنونم از توجهت نیما.

    به زودی به این پروژ‌ه‌ی اُشیما برمی‌گردم.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار