چاپ با تاخیر: سینمای 2009 به انتخاب گرینگوی پیر

 مرد جدی (برادران کوئن)

 

1. مرد جدی (برادران کوئن)

2. محدوده‌های کنترل (جیم جارموش)

3. 35 پیک رام (کلر دنی) [2008]

4. تولپان (سرگئی دورتسووی) [2008]

5. ستاره‌ی تابناک (جین کمپیون)

6. شیوا [هفت روز] (رونیت الکابتز و شلومی الکابتز) [2008]

7. کُرالاین (هنری سلیک)

8. پیامبر (ژاک اودیار)

9. آقای روباه شگفت انگیز (وس اندرسون)

10. نامردهای نالوتی (کوئنتین تارانتینو)

 

و چند فیلم قابل ذکر دیگر:

 

 

حق با شماست! چهار ماه پس از پایان یک سال که Top Ten انتخاب نمی‌کنند. ولی برای ما که تقویممان جدا از همه می‌چرخد و فیلم‌ها را با تاخیر می‌بینیم همیشه بهانه‌ای هست. اول می‌خواستم یادداشتی ضمیمه‌ی این فهرست کنم که بعد فکر کردم برای حدود نیمی از این فیلم‌ها چیزهایی نوشته‌ام و برای بقیه هم قصد دارم که به مرور یادداشت‌هایی جداگانه بنویسم، پس عملا فکر جمع‌بندی منتفی شد. از چهار فیلمی که محصول 2008 بوده و در این فهرست یافته‌اند سه تای آن‌ها پخش گسترده‌ی جهانی‌شان امسال بود (چهارمی هنوز امکان آن را هم نداشته) که در نتیجه در نظرخواهی‌ها هم در میان فیلم‌های 2009 نام برده شدند [گذشته از تفاوت زمان‌های اکران در اروپا و آمریکا که باعث شد فیلم‌هایی مانند سکوت لورنا و زن بی‌سر نیز در نظرخواهی‌هایی نظیرِ موردِ فیلم کامنت در فهرست‌های 2009 ذکر شوند]. و در نهایت اینکه سال 2009 برای من کم و بیش شبیه سالِ قبلش بود. با ناامیدی‌ها شروع شد. کن از راه رسید و مولفان بزرگ پایین‌تر از حد انتظار بودند (هانه‌که و به ویژه فون‌تریه و آلمودوار). ولی سال که به پایان رسید یکی دو فیلم فوق‌العاده و چند فیلم خوب در آن حد لحظه‌هایی دلپذیر ساخته بودند که بهانه‌های غرزدن را کم کنند. چندتایی از کارهای مهم 2009 نیز نمایش جهانی‌شان به امسال موکول شد – فیلم دیگری از کلر دنی (White Material)، دومین فیلم مارن اِده کارگردانِ جوان آلمانی (هرکس دیگر)، انیمیشنِ رازهای کلز و همچنین فیلمِ آلن رنه (Wild Grass) که دوستداران خودش را در کن داشت - تا در کنار نام‌های هیجان‌انگیزِ امسال توقع بالایی را برای سینمای 2010 ایجاد کنند.

 مطلب مرتبط: نگاه من به سینمای 2008

 

شیوا [هفت روز] (رونیت الکابتز و شلومی الکابتز)

 

یک تصحیح: برای عنوان فیلم جین کمپیون ستاره‌ی تابناک ترجمه‌ی مناسبتری است. ممنونم از سوفیا.

نظرات

  1. سلام وحید

    بالاخره لیست روی وبلاگ قرار گرفت ... تنها "شیوا" را ندیده ام که حتما در آینده نزدیک خواهم دید و چه خوب که نام "مارن اِده" را آوردی، چون من هم بی صبرانه منتظر دیدن این فیلم هستم.

    چند نام دیگر را نیز دیده ام که با استقبال خوب منتقدان (به خصوص امریکایی) روبرو شده است و به نظر من هم فیلم های قابل توجهی بودند :

    در سرازیری (آرماندو لانوچی)
    (ترجمه in the loop)

    ساعات تابستانی (اولیویه آسایاس)
    (ساخته شده در سال 2008)

    سرافین (مارتین پُروو)
    (ساخته شده در سال 2008)

    خوشحال می شوم که نظرت را (در صورتی که دیده ای) درباره این فیلم ها بدانم...

    و همچنین در ستون "این روزها دیده ام" بالاخره نام "دل دیوانه" را هم آوردی ... به نظر من هم تنها بازی "جف بریجز" به فیلم وزن داده بود! و برای من جالب بود که تقریبا اکثر منتقدان امریکایی از فیلم به شدت استقبال کرده بودند!

    پاسخحذف
  2. سلام وحید جان
    دیدم فیلم جدیدی معرفی کرده بودی از نیکول هولفکنر ، خواشتم بگویم از کارهایش من یک فیلم دیده ام به نام
    "lovely and amazing" نمی دانم دیده ای یا نه ؟ البته دیدن آن فیلم برای کارگردانش نبود ! بیشتر به خاطر بازی کاترین کینر بود که در این کار آخرش هم حضور دارد

    پاسخحذف
  3. من که فکر می کنم حتی اگر چهار ماه دیگر هم می نوشتید چون نظر شماست و نوشته ی شما....باز تازه و هیجان انگیز و خوشایند است...

    پاسخحذف
  4. گرینگوی پیر عزیز :
    سلام
    از لیستی که ارائه کردی ممنون.خوشبختانه همشون رو دیدم و با تو هم نظرم.ممنون که بالاخره تو هم Top Ten خودت رو گفتی .
    p.s :امروز می خوام Colossal Youth رو ببینم.

    دوستدار تو: ناجور

    پاسخحذف
  5. گرینگوی پیر عزیز:
    سلام
    امروز Casa de Lava اثر پدرو کوستا رو دیدم و تو ناجورها دربارش نوشتم.
    p.s: ممنونم ازت .
    p.p.s:اون مطلب تقدیم به تو باعشق .

    دوستدار تو ناجور .

    پاسخحذف
  6. سعید جان سلام

    ساعات تابستانی (آسایاس)را مدتها پیش دیدم. راستش برای من دو بخش متقاوت دارد. یکی بخش اول که دوستش داشتم و آن در آوردن حس و حال روز تعطیل خانواده بود در آن خانه ی مادری که با فرم حاشیه روی های مدامش و روایت غیرمتمرکزش غرابت خودش را داشت ولی بخش دوم را دوست نداشتم که یک جور مضمون گرایی صرف با آن تاکیدهای مدام بر داستان هویت عملا فاقد بداعت بود. در کل با جای بسیار بالایی که به ویژه در نظرخواهی سال فیلم کامنت (فیلم سوم سال) پیدا کرده موافق نیستم.

    in the loop مدتی است که در نوبت دیدن است و همینطور یکی دو فیلم دیگر هم مانده که ندیدم از جمله فیلم واردا (سواحل اینس) که شاید اگر تا حالا دیده بودمشان امکان داشت فهرستم کمی جا به جا شود. قبول دارم که به دلیل درگیری های که چند ماه میانی سال داشتم در تعقیب همه ی اتفاقات سال کند بودم.

    ولی سرافین (مارتین پُروو) را نمی شناختم اصلا. بابت معرفی اش ممنون.

    اینکه اسکات کوپر جسارت کرده بود و فیلمنامه ای این قدر کم دراماتیک را حول و حوش تنهایی یک پیرمرد به انتهای خط رسیده به فیلم برگردانده بود برام جالب بود. ولی صرف ایده برای متفاوت بودن کافی نیست و باید در جزئیات اتفاقاتی می افتاد که عملا نیاقتاده بود. در نهایت فیلم هر چه داشت از بازی جف بریجز بود.

    پاسخحذف
  7. به رضا

    راستش من تا همین چند هفته پیش نمی شناختمش. خبر اکران فیلم جدیدش باعث شد در موردش جستجویی کنم و دی وی دی "lovely and amazing" تازه دستم رسیده که احتمالا تو این چند روز آینده می بینمش.

    پاسخحذف
  8. سهراب عزیز

    ممنون از لطف همیشگی ات. راستش فکر کردم اگه تاخیرم بیشتر شود عملا بازی انتخابهای سال دیگر معناش را از دست می دهد وگرنه یکی دو فیلم نادیده هنوز مانده بود.
    :)

    پاسخحذف
  9. به دوست خوبم ناجورها

    خوشحالم که اون لینک باعث شد فیلم کوستا را ببینی. بابت نوشته ات هم خیلی ممنون.

    موفق باشی

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار