این فیلم نیست!

 

پیه‌تا (کیم کی-دوک) – •

 

مواجهه با چنین «فیلم»/«چیز»ی بیش از هر نکته‌ی دیگری من‌ یکی را به سؤال‌هایی تازه می‌کشانَد. به مسئولیتِ نقدِ فیلم؛ به طرحِ اینکه در برابرِ چنین پدیده‌هایی چه می‌شود کرد؟ این که اصلاٌ چرا باید این فیلم‌ها را تماشا کرد؟ اصلاٌ چرا باید کسی جایی به ما پیشنهاد کند که چنین فیلم‌هایی را تماشا کنیم؟ اصلاٌ چرا باید چنین چیزهایی ساخته بشوند و کسانی با جایزه‌های اولِ جشنواره‌هایی چون ونیز دیگران را تشویق به دیدنشان کنند؟ اینجا بحثی فراتر از سلیقه، دوست‌نداشتن یا بد دانستنِ یک فیلم در میان است؛ پیه‌تا بیمار است؛ یک بیماری است … مایکل کُرسکی شبی که فیلم برنده‌ی ونیزِ امسال شد در فیس‌بوکش نوشت که امیدوار بودیم پس از یک دهه کارِ انتقادی علیهِ کارنامه‌ی فیلمسازِ کاملاٌ بی‌دلیل جدی‌گرفته‌شده‌ی کُره‌ای دیگر نیازی به نوشتن در بابِ هجدهمین فیلمش نخواهیم داشت ولی گویا کارِ ما تمام نشده است. کارِ انتقادی البته هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و نویسندگانِ سینما-اسکوپ آنچه را که بایسته بود در بابِ این فیلم انجام دادند: 13 واکنش از 13 نویسنده‌ی مجله در موردِ این پدیده (لحظه‌ای دلپذیر در نقدِ فیلمِ سالِ رو به پایان). نکته‌ی دیگری نیست که بخواهم به این یادداشت‌های سینما-اسکوپ اضافه کنم. این هم جمله‌ی آخر باشد که در همان شبِ پایانیِ ونیز، منتقدی تیزبین که فیلم را در جشنواره دیده بود نوشت نفسِ جایزه دادن به چنین فیلمی یک عملِ مجرمانه است.

نظرات

  1. با خواندن نقدهای لینک بعید می دونم فیلم رو ببینم اما باید بگم اگر فقط پوستر رو می دیدم با این میزانسنِ میکل آنژی مشتاق بودم ببینمش.
    گذشته از اینها ممنونم که گذاشتید اولین چیزی که در این وبلاگ به چشم می خورد، چهره احمد زیدآبادی باشد.

    پاسخحذف
  2. مثلا این نقد بود...صد رحمت به مسعود فراستی که حداقلی پای عناصر تحلیلی چه در فرم و چه در مضمونو محتوی را در نقدهایش باز می کند....نوشتن امثال تو درباره فیلمساز جریان ساز و دارای اسلوب خاصی مثل کیم کی دوک مانند مورچه ای است که دچار مرض خود فیل بینی شده است و اصلا تعجبی نیست،زیرا تو بغیر از ترجمه حرفی برای گفتن نداری...چند سالی است که فقط با ترجمه نه فکر بلکه ویترین سازی می کنی...حال وقتی نوبت به حرف زدن و تحلیل و نقد شخصی ات می رسد زبانت کاملا الکن است...این اثلا چه بود که نوشتی...نقد،ریویو،توصیه های متافیزیکی و افلاطونی....بیمار پیتا نیست بلکه اشباه حقیر جهان سومی نظیر توست که در در فرنگ نه تحصیل و زندگی بلکه فقط در آنجا "سر" می کنین.

    پاسخحذف
  3. مـوافـق اَم جنـابِ مـرتضـویِ عزیــز. بهـرحـال اُمیـدسـت !

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار