«فیلمخانه‌»ی نهم و «نقد فیلم»

 

فصلنامه‌ی فیلمخانه با نهمین شماره‌ واردِ سومین سال حیات خود شد. شماره‌ی تازه را می‌توانید از شهرکتاب‌ها و کتابفروشی‌های معتبر تهیه کنید.

در بخش «سینمای جهان» این شماره به این فیلم‌ها (در کنار دو سریال) پرداخته‌ایم:

  • باد برمی‌خیزد (هایائو میازاکی) – پرونده‌ای شاملِ یک نقد از ژان فیلیپ تسه (نویسنده‌ی کایه دو سینما با ترجمه‌ی مهدیس محمدی) و تحلیلی مفصل در مورد ریشه‌ها و پس‌زمینه‌ی فیلم از اروه ژوبر لورانسن (کایه دو سینما با ترجمه‌ی مسعود منصوری)
  • سریالِ بریکینگ بد – تحلیلی مفصل از کریس ویسنیفسکی (نویسنده‌ی ریورس شات با ترجمه‌ی فرزام امین صالحی)
  • گراندهتل بوداپست (وس اندرسون) – تحلیلی مفصل از جفری اُبرایان (فیلم کامنت با ترجمه‌ی کسرا کرباسی)
  • بازی آدمکشی (جاشوا اُپنهایمر) - پرونده‌ای جدلی با دو موضعِ متفاوت از دو نویسنده‌ی فیلمخانه (نوید پورمحمدرضا، نگاهِ موافق، و وحید مرتضوی، نگاهِ مخالف)
  • سروصداهای همسایگی (کلبر مندونسا فیلو) – نوشته‌ی ژواکیم لُپاستیه (نویسنده‌ی کایه دو سینما با ترجمه‌ی محمدرضا شیخی)
  • کوریالانوس (ریف فاینز) – نوشته‌ی سعید عقیقی
  • مینی‌سریالِ بالای دریاچه (جین کمپیون) – نوشته‌ی امیرحسین سیادت
  • پرنس آوالانچ (دیوید گوردون گرین) – نوشته‌ی مسعود منصوری
  • همزاد (ریچارد آیوآدی) – نوشته‌ی دیوید تامسون (سایت اند ساوند با ترجمه‌ی رعنا طاهرزاده)
  • گلوریا (سباستین للیو)– نوشته‌ی نیکلا اَزالبِر (نویسنده‌ی کایه دو سینما با ترجمه‌ی امینه شریفی)
  • حرف بسه (نیکول هولوفسِنر) – نوشته‌ی علی‌سینا آزری

 

پرونده‌ای در بزرگداشتِ آلن رنه (در بخشِ «آرشیو») و گزارشِ مفصلِ علیرضا رسولی نژاد از جشنواره‌ی کن از دیگر مطالبِ این شماره است.

اما پنجره‌ی عقبیِ این شماره را به «نقد فیلم» اختصاص داده‌ایم. شاید مقدمه‌ی این پرونده (که متن کاملش در زیر نیز آمده) بتواند هدفی را که در این بحث به دنبالش بودیم توضیح دهد.

*** 

نقد فیلم: سینه‌فیلی یا آکادمی؟

مقدمه

 

پس از هشت شماره برای اولین‌بار «پنجره‌ عقبیِ» فیلمخانه را به موضوعی تئوریک اختصاص داده‌ایم، به «نقد فیلم». موضوعی که امیدواریم به‌تدریج، و در قالب پرونده‌های بعدی نیز، دیگر وجوه و سویه‌هایش را به بحث بگذاریم. و برای مجله‌ای که نقد فیلم در شکل‌ها و رویکردهای گوناگونْ غالبِ صفحاتش را به خود اختصاص داده، چه بحثی بنیادی‌تر از این می‌تواند باشد؟ تصورمان این بود که پس از چندین شماره و بویژه پس از شماره‌ی ۸ (که خود ادای احترامی به کنشِ نقادی هم بود)، حالا بهترین فرصت است که بپرسیم از «نقد فیلم» چه در نظر داریم. پرسشی که باید از چندین‌و‌چند زاویه‌دیدِ مختلف طرح شود و این پرونده تنها نقطه‌ی شروع است.

به جای اینکه از پرسش‌هایی نظیر «نقد فیلم چیست» شروع کنیم، تصمیم گرفتیم به دغدغه‌ای بپردازیم که در این سال‌ها، بی‌آنکه ابعاد مختلفش به‌صراحت طرح شده باشد، در میان ما حاضر بوده است. بسیار می‌شنویم که نقد فیلم باید تئوریک باشد، باید آکادمیک باشد، بی‌آنکه مشخص شود خودِ این تئوریک یا آکادمیک بودن در اصل چیست. از دیگر‌سو مجادله بر سر نقادی بعنوان کنشی که از یکسو با عمل درگیر است و از سوی دیگر با تئوری، دعوایی تاریخی است. و نقش سنت سینه‌فیلی (سینمادوستی) را نیز نباید فراموش کرد که با چنین پرسش‌هایی پیوندی تنگاتنگ دارد. تصورمان این است که پرسش‌هایی نظیر «نقد فیلم چیست» تنها در دل چنین مجادلاتی می‌توانند معنا پیدا کنند.

مجادلاتی که در تاریخ مطالعات سینمایی و نقد فیلمِ غربی نیز با شور و حرارت پی گرفته شده‌اند. همین دو سال پیش بود که چاپ مقاله‌ای از دیوید بُردول در فیلم کامنت دوباره مجموعه‌ای از بحث‌ها را رقم زد. بُردول در این مقاله، با زبانِ مثل همیشه روشنِ خود، میان دو نوعِ نقادیِ آکادمیک و سینه‌فیلی تمایز گذاشت و کوشید ویژگی‌های هر‌کدام را از منظر خود ترسیم کند. و البته خودش را به‌همراه چند نویسنده‌ی دیگر در سطح میانیِ این دو نوع نقادی جای داد. مقاله‌ی بُردول پس از چاپ با واکنش‌های گوناگونی روبرو شد و بیش از ۳۰ مقاله در پاسخ یا در امتداد آن منتشر شدند.

ما نیز مقاله‌ی بُردول را بعنوان نقطه‌ی شروع انتخاب کردیم [با ترجمه‌ی نوید پورمحمدرضا] و یکی از مهمترین پاسخ‌ها به آنرا نیز در کنارش آوردیم، نوشته‌ی کریس فوجیوارا [با ترجمه‌ی آیین فروتن] که به‌تفصیل از پروژه‌ی «نقادی» در تمایز با آکادمیسم، و نیز در تمایز با سطح میانیِ مورد نظرِ بوردول، دفاع می‌کند. دو نویسنده‌ی ایرانی بحث را در ابعاد دیگری دنبال می‌کنند. وحید مرتضوی، همسو با نوشته‌ی فوجیوارا، ریشه‌های این پروژه‌ی «نقادی» را در سنت سینه‌فیلی و بویژه آن رویکردی که با آندره بازن و خط کایه دو سینما گره خورده پی می‌گیرد و می‌کوشد برخی ویژگی‌های آنرا، در تضاد با آکادمیسمِ دهه‌هفتادی، ترسیم کند. اما مازیار اسلامی با طرح دوگانه‌ی نقد و نظریه، از زوال تدریجی کارکرد اجتماعی‌ـ‌سیاسی نقد فیلم در دو سه دهه‌ی اخیر می‌نویسد و تأکید می‌کند که البته این به معنای زوالِ خودِ نقد فیلم نیست. او با اشاره به دستاوردهای نقد فیلمِ معاصر، از نقد آستانه‌ای، نقد متکی بر نظریه، که ماحصل اتفاقات و جدل‌های روشنفکرانه‌ی دهه‌ي ‌هفتاد به بعد است، دفاع می‌کند.

اما آنچه در تمام این بحث‌ها و جدل‌ها، چه به‌صراحت و چه پنهان، خود را به رخ می‌کشد، نام آندره بازن است. او شاید سرچشمه‌ی بسیاری از این دوگانه‌ها باشد: جاییکه تئوری و عمل، نظریه و احساس، دوشادوشِ هم پیش می‌روند. دادلی اندرو در نوشته‌ی آموزنده‌اش [با ترجمه‌ی مجتبا آل سیدان] می‌کوشد با مرور بازن و با ردیابی مسیر خوانده ‌شدن او در تاریخ، قلب ماجرا را احضار کند. اینجا از بازنی صحبت می‌شود که با گسترش «تئوری فیلم» در فضای آکادمیکِ دهه‌ی هفتاد، در قالب‌های روانکاوی، نشانه‌شناسی و ساختارگرایی، «خانه‌نشین» شد؛ و همان بازنی که در دهه‌ی هشتاد به لطف نویسندگانی چون دُلوز (که فیلسوف سینما و تصویر است) دوباره زنده شد. و سرانجام برای آنکه پای آکادمی را نیز وسط کشیده باشیم، نوشته‌ی دُرک زبونیان [با ترجمه‌ی راز گلستانی‌فرد] را آورده‌ایم که با نگاهی انتقادی به غالب‌ بودنِ مؤلف‌گرایی، نخبه‌گرایی و فرمالیسم در دانشگاه‌ها می‌کوشد تصویری از وضعیت آموزشِ سینما در فرانسه ارائه دهد.

امیدواریم خواندن این شش مقاله کنارِ هم تصویری از اهمیت و پیچیدگیِ بحث به دست دهد. هر‌کدام از این نوشته‌ها و جهت‌گیری‌ها نیاز به تدقیق و کاوشِ بیشتر دارند و قطعاً این پرونده قادر نیست تمام زاوایای بحث را بپوشاند. برای نمونه فقط اشاره کنیم که دیوید بُردول همین چند ماهِ گذشته در مجموعه‌ای از نوشته‌ها شروع به بازخوانیِ منتقدانِ آمریکایی دهه‌های چهل و پنجاه کرد. در این بازخوانی می‌شد تغییر جهت‌هایی در موضعِ بُردول به منتقدانِ سینه‌فیل را ردیابی کرد، نکته‌ای که شاید ناشی از واکنش‌های گوناگون به مقاله‌ی اولِ او نیز بود. به این بحث‌ها در قالب پرونده‌های دیگری به‌زودی بازخواهیم گشت.

نظرات

  1. محمدرضا:
    به‌به. دست مريزاد وحيد جان. انگار اين شماره هم مثل شماره‌هاي گذشته پربار از آب در آمده. ممنون به خاطر تمام زحماتي که مي‌کشي براي اين نشريه. در ضمن سينه‌فيل بودن آندره بازن را در جاي‌جاي مقالاتي که درباره‌ي سينماي چاپلين نوشته، مي‌توانم ببينم. اميدوارم روزي برسد که برايم بنويسي...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنون محمدرضا از ترجمه‌ی خوبت برای این شماره و به امید خواندن مقالات بازن در مورد چاپلین به فارسی، خیلی زود.

      حذف
  2. خسته نباشید.شنیدم که بحثی هم درباره فیلمفارسی هست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بله، گفتگویی در بخش «سینمای ایران» در این زمینه هست.

      حذف
  3. سلام آقای مرتضوی.این دو سه روز فیلمخانه این فصل را خواندم.یکی پرونده نقد (که امیدوارم ادامه پیدا کند) و دیگری گفتگو با حسن حسینی از مباحث خوب و جدلی این شماره بود.ولی مشکلی که داشت مربوط به گزارش کن می شد.واقعا بعید بود از مجله ای چون فیلمخانه که اینقدر تخصصی به مقوله سینما و نقد نگاه می کند،حدود 30 صفحه را به نوشته ای بی مزه و پر از پراکندگی لحن اختصاص دهد.با عکسها مشکلی ندارم به همراه یادداشت کوتاهی برای هر عکس.اما ای کاش سخن درباره فیلمها را به فرد دیگری می سپردید.فکر می کنم اینطور اعتبار آقای مدیر هم بیشتر از قبل می بود...ارادت.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار